loading...

کنعان

به‌خاطر شب‌های سرد و پرستارهٔ اسفند، آسمان سرمه‌ای رنگ، ابرهای سرمه‌ای رنگ، کوه‌های سرمه‌ای رنگ.*- پیدا کن خودت رو. اینجا فقط تویی با خودت. *به‌خاطر نارنجی مذاب...

بازدید : 1
پنجشنبه 10 ارديبهشت 1404 زمان : 0:16
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

کنعان

به‌خاطر شب‌های سرد و پرستارهٔ اسفند، آسمان سرمه‌ای رنگ، ابرهای سرمه‌ای رنگ، کوه‌های سرمه‌ای رنگ.
*
- پیدا کن خودت رو. اینجا فقط تویی با خودت.
*
به‌خاطر نارنجی مذاب غروب، سایهٔ گرم طلایی که آغوش شد برای جاده و دشت، تلألو نور بر شیشه‌ها، دیوارها، برگ‌های ظریف و تازهٔ درخت‌.
*
- کجا برم که کوه‌ها رو بهتر ببینم؟

- باید سمت کوه‌ها نری.
*
به‌خاطر جوانی‌ام، «به سمندِ شتاب».
*
- یک عمر تو می‌مونی و همین دو کف دست عرق کرده.
*
به‌خاطر شُرّهٔ باران روی صورتم.
*
- نگو حوصله‌ ندارم، بگو اشتیاقی ندارم.
*
به‌خاطر گم شدن در پیچاپیچ تاریک جادهٔ مهجور، و بعد پیدا شدن. به خاطر خنده‌های بعد از گریه.
*
- این‌ها وهمه. شبیه سایه‌ای که از پشت سرت رد می‌شه.
*
به‌خاطر «مامان دستتو بده گرم کنم.»
*
- ولی من دارم می‌بینمت. خیلی هم دقیق.
*

به‌خاطر بوییدن شکوفه‌ها و نوازش جوانه‌ها، آرزوی نوشیدن سبزینه‌ها و جاری شدن بهار در رگ‌هایم.
به‌خاطر شش دفتر مثنوی در قطع جیبی.

برچسب ها
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : -1

آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 1
  • بازدید کننده امروز : 1
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 1
  • بازدید ماه : 1
  • بازدید سال : 211
  • بازدید کلی : 268
  • کدهای اختصاصی