loading...

کنعان

|زیستن در اندوه و اشتیاق|

بازدید : 1
پنجشنبه 22 اسفند 1403 زمان : 13:26
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

کنعان

سنج و دمام. مسجد شنبدی. سینه‌زنی. «حسینا». که تمام بدنش با دمام یکی شده و با شور پیچ و تاب می‌خورد. عرق که سُر می‌خورد روی صورت رنگ پریده‌اش. پیرهن مشکی که تنش را تنگ در بر گرفته و بند چرمی‌دمام، آستین‌های تا خورده تا زیر آرنج، شلوار مشکی، شال سفید سفید که دور کمر بسته، گردن تمیز و موی تازه اصلاح شده‌‌اش، جدیتش، فرو رفتنش در جذبهٔ آیینی که عاشقانه با آن همراه است. تمام آن سه ساعتی که حرکات را بدون سستی، با توجّه و دقت، با تمام روح و جان ادا می‌کند.

«قطعات و تعمیرات لیفتراک»

کیک یزدی و شیرکاکائو گرم

حلقه متصل دور یک وجود متحد. سی مرغ.

*

گم شدن و غریبگی توی شهر، و بچه‌ها که ته کوچه بازی می‌کردند،‌ و دختربچه‌ها که توی مسجد کنار خودشان جایم دادند. «تعلق داشتن».

*

حلیم نذری.

*

تعداد صفحات : -1

آمار سایت
  • کل مطالب : 0
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 11
  • بازدید کننده امروز : 12
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 12
  • بازدید ماه : 12
  • بازدید سال : 53
  • بازدید کلی : 110
  • کدهای اختصاصی